ماجرای تکاندهنده قتل دختر مورد علاقه به دلیل حسادت

در روز ۲۱ دیماه ۱۳۹۸، صدای توقف ناگهانی خودروی پرایدی در نزدیکی یکی از بیمارستانهای مرکزی کشور، توجه رهگذران را جلب کرد. راننده جوانی به نام بهنام، دختری بیحال را از خودرو بیرون کشید و با فریاد از کادر درمان درخواست کمک کرد. با این حال، معاینات پزشکی نشان داد که غزل پیش از رسیدن به بیمارستان بر اثر خفگی جان خود را از دست داده است.
تحقیقات پلیس و بررسی تصاویر دوربینهای مداربسته منجر به شناسایی بهنام به عنوان مظنون اصلی شد. او پس از مدتی خود را به کلانتری معرفی کرد و با چشمانی اشکبار اعتراف کرد که در لحظهای از خشم و ناامیدی، دختر مورد علاقهاش را به قتل رسانده است.
بهنام در بازجوییها شرح داد که چند ماه پیش با غزل آشنا شده و قصد ازدواج داشت، اما وقتی متوجه شد غزل دل به فرد دیگری داده، در شوک عمیقی فرو رفت. روز حادثه، پس از اصرار برای دیدار آخر، در مسیر به مشاجرهای شدید کشیده شد که منجر به خفگی غزل شد. وحشتزده، او را به بیمارستان رساند اما سپس فرار کرد و نهایتاً با عذاب وجدان خود را معرفی نمود.
پرونده به دادگاه کیفری ارجاع شد و با درخواست اولیای دم، حکم قصاص بهنام صادر و در دیوان عالی تأیید شد. در حالی که جلسات صلح و سازش برگزار میشد، خانواده غزل بر اجرای حکم پافشاری داشتند.
اما در لحظاتی غیرمنتظره، والدین غزل به دادسرا رفتند و اعلام کردند که به حرمت ایام عزاداری امام حسین (ع) و بدون هیچ چشمداشتی، از قصاص قاتل فرزندشان صرف نظر میکنند. مادر غزل توضیح داد که این تصمیم پس از اطلاع از رفتار نیک بهنام در زندان و میانجیگری او در درگیریهای داخلی زندان گرفته شده است.
یکی از زندانیان به نام مظفر که بهنام با تلاشهای خود مانع قتل او شده بود، با تماس و شرح ماجرا، رضایت اولیای دم را جلب کرد. این بخشش، زندگی بهنام را نجات داد و پرونده او اکنون در دادگاه کیفری برای تعیین مجازات جنبه عمومی جرم بررسی خواهد شد.
این ماجرای پیچیده و پر احساس، نمونهای از بخشش و تأثیر رفتار انسانی حتی در شرایط سخت است که برای گروههای میانسال و کارمند، داستانی عبرتآموز و تأملبرانگیز به شمار میرود.
