از قتل مرد ۷۰ ساله فاش شد | گدای میلیونر قربانی عمو و برادرزادهاش شد

در فروردینماه ۱۴۰۰، تماس یک شهروند با پلیس مبنی بر بوی تعفن شدید از واحد مسکونی همسایهاش، مأموران کلانتری را به یکی از خانههای محله تهرانپارس کشاند. با ورود نیروهای انتظامی به محل، پیکر بیجان مردی ۷۰ ساله به نام اکبر، در حالیکه دستوپایش بسته شده و با نخ جعبه شیرینی خفه شده بود، کشف شد.
بررسی اولیه پزشکی قانونی نشان داد که بیش از ۱۰ روز از زمان مرگ گذشته است. همچنین مشخص شد که مبلغ قابل توجهی پول نقد و تلفن همراه مقتول ناپدید شدهاند، که فرضیه سرقت پس از قتل را تقویت میکرد.
در گام بعدی تحقیقات، مأموران با همسایگان گفتوگو کردند. به گفته آنها، مقتول نزدیک به دو دهه ساکن آن خانه بود و هر روز با لباسهایی کهنه و مندرس خانه را ترک میکرد و شبها بازمیگشت؛ چهرهاش کاملاً شبیه به متکدیان بود. اما خیلی زود مشخص شد واقعیت با ظاهر زندگی او تفاوت زیادی داشته است.
در جریان جستوجو در خانه مقتول، پلیس به رسید بانکی ۲۲۰ میلیون تومانی برخورد و بررسی سایر حسابهای بانکی او نیز نشان داد که سپردههای چند دهمیلیونی در اختیار داشته. این کشف باعث شد فرضیه گدایی هدفمند و حسابشدهای که درآمد هنگفتی برای او داشته، قوت بگیرد.
تحقیقات پلیسی به یکی از همسایگان مقتول به نام نادر مشکوک شد. اما درست زمانی که مأموران قصد بازداشت او را داشتند، متوجه شدند وی به صورت قانونی از کشور خارج شده است.
بازداشت اولین متهم پس از ۱۷ ماه
پس از گذشت نزدیک به یک سال و نیم، در شهریورماه ۱۴۰۱ تلفن همراه مقتول دوباره روشن شد. ردیابی این تلفن سرنخی مهم به دست پلیس داد؛ چراکه تلفن در اختیار همان نادر بود که مظنون اولیه پرونده به حساب میآمد.
نادر بلافاصله شناسایی و بازداشت شد. اما در بازجوییها ادعا کرد که تلفن متعلق به او نیست و آن را از برادرزادهاش، مهیار، دریافت کرده است. این در حالی بود که بررسی سابقه کیفری نادر نشان میداد او پیشتر نیز در جرایم مربوط به سرقت دست داشته است.
پس از نادر، مهیار نیز توسط مأموران بازداشت شد. وی ضمن رد اتهام قتل، گفت تلفن همراه را از کنار پیادهرو پیدا کرده است. بررسیهای بیشتر نشان داد او نیز پیشتر سوابقی در پروندههای سرقت داشته است.
در نهایت پس از تکمیل مراحل مقدماتی و جمعآوری شواهد، برای این دو نفر به اتهام مشارکت در قتل عمد و سرقت، کیفرخواست صادر و پرونده به شعبه یک کیفری استان تهران ارسال شد.
دادگاه و تقابل اظهارات عمو و برادرزاده
جلسه رسیدگی به اتهام مشارکت در سرقت در شعبه سوم دادگاه کیفری برگزار شد. اولیای دم مقتول در ابتدای جلسه خواستار اشد مجازات برای هر دو متهم شدند.
نخست نادر در جایگاه قرار گرفت و در دفاع از خود گفت:
«تلفن همراه مقتول را من ندزدیدم؛ مهیار آن را به من داده بود.»
او همچنین درباره نحوه شناسایی خود توسط پلیس چنین توضیح داد:
«برادرزادهام یک خودروی زانتیا را دزدیده بود و گوشی مقتول هم در همان خودرو بود. من فقط تلفن را روشن کردم تا بفهمم مال چه کسی است که پلیس ردم را گرفت. مهیار به من گفت اگر میخواهی قطعات خودرو را بفروشی، گوشی را هم قطعهقطعه کن.»
در پاسخ به این اظهارات، قاضی از او پرسید:
«چرا بلافاصله پس از قتل از کشور خارج شدید و بعد از ۱۷ ماه غیرقانونی بازگشتید؟»
نادر گفت:
«همسر سومم قصد داشت مهریهاش را به اجرا بگذارد، برای همین فرار کردم. بعداً فهمیدم فرزند مشترکم با همسر دوم بیمار شده، ولی نمیخواستم همسر سومم از بازگشتم باخبر شود، بنابراین غیرقانونی وارد کشور شدم. من نه قاتلم و نه سارق.»
پس از او، مهیار در جایگاه حاضر شد و اتهام خود را انکار کرد. او گفت:
«همه این کارها را عمویم انجام داده و حالا میخواهد گناه را گردن من بیندازد. وقتی دستگیر شد، به من گفت که چون من زن و بچه دارم، تو باید مسئولیتش را قبول کنی.»
در پایان جلسه، با اتمام اظهارات متهمان، قاضی اعلام کرد که بررسی اتهام قتل آنها در جلسهای دیگر در شعبه ۱۰ کیفری انجام خواهد شد و فعلاً وارد شور برای صدور رأی درباره اتهام سرقت خواهند شد.
