اعتراف تکاندهنده ژاله صامتی از دوران بمباران تهران؛ شب آخر آرزو کردم بمب به خانهمان بخورد تا بتوانم بخوابم!

ژاله صامتی، متولد ۱۴ فروردین ۱۳۵۱ در تهران و اصالتاً اهل ازنا در استان لرستان، از چهرههای برجسته تئاتر و تلویزیون ایران است. او که فارغالتحصیل رشته تئاتر از دانشگاه هنر تهران است، علاقهاش به بازیگری را از کودکی در خود پرورش داده و میگوید: «از سه سالگی وقتی از من میپرسیدند میخواهی چه کاره شوی، جوابم همیشه بازیگر بود و این عشق هنوز هم در من زنده است.»
پژمان جمشیدی، بازیگر و فوتبالیست سابق، در توصیف خاطرات ژاله صامتی از دوران جنگ تحمیلی، به روایت روزهایی پرداخته که او در سنین دبستان با تجربههای تلخ و پرتنش بمباران تهران روبهرو بوده است. جمشیدی درباره این دوران میگوید: کودک قصه ما در اوایل جنگ دوران دبستان را میگذراند و در آن سالها خبری از سرویس مدرسه نبود؛ هر وقت از سر کوچه وانت یا مینیبوسی عبور میکرد، ژاله به سرعت سوار میشد تا به مقصد برسد.
او ادامه میدهد: ژاله صامتی تعریف میکند که در زمان بمباران، در سن ۱۱ یا ۱۲ سالگی، روزانه چندین بار صدای آژیر قرمز به گوش میرسید و همه باید به پناهگاه میرفتند تا از خطر بمباران در امان باشند. شبها نیز با شنیدن صدای آژیر، مجبور بودند به زیرزمین پناه ببرند و هر بار که تازه خوابشان میبرد، دوباره با اعلام پایان خطر از خواب بیدار میشدند.
در بخشی از این روایت تلخ، ژاله صامتی صادقانه اعتراف میکند: «شب آخر آرزو کردم بمب بخوره تو خونه بمیرم تا راحت بتونم بخوابم!» این جمله، عمق فشار روانی و خستگی بیپایان کودکانی را نشان میدهد که شبهای متوالی را در هراس و بیخوابی سپری کردند.
خاطرات ژاله صامتی از دوران بمباران تهران، تصویری واقعی از رنجهای نسل کودکان دهه شصت را به نمایش میگذارد و بار دیگر اهمیت توجه به سلامت روان و خاطرات تلخ جنگ را برای نسلهای امروز و فردا یادآوری میکند.
