خبر داغ حوادث امروز| قاتل همسرش را با بند بادکنک خفه کرد و جسد را دو شب زیر تخت فرزندشان مخفی نگه داشت!

ماجرای ناپدید شدن زن جوانی در تهران که به تازگی به پلیس اطلاع داده شده بود، روزهای پرالتهابی را برای کارآگاهان به همراه داشت. مردی که خود از فقدان همسرش گزارش داده بود، به زودی به اصلیترین مظنون پرونده تبدیل شد.
این مرد جوان که سالها زندگی مشترک با همسرش داشت و صاحب دو فرزند بود، در ابتدا مدعی شد که همسرش بعد از خروج از خانه برای خرید دیگر بازنگشته و تلفنش هم خاموش شده است. اما زمانی که تحقیقات بیشتر شد، اختلافات شدید بین زوج جوان سرنخ اصلی پلیس را به سمت او برد.
در تحقیقات انجام شده در دادسرای جنایی تهران، اعضای خانواده زن ناپدید شده از اختلافات پیدرپی این زوج خبر دادند و حتی تولد یکی از فرزندان که چند شب قبل از حادثه برگزار شده بود، به صحنهای از جدال لفظی و تنشهای خانوادگی تبدیل شده بود. یکی از آشنایان گفت: «چند مرتبه جلوی مهمانها دعوا کردند و ما به شوهرش مشکوک شدیم.»
زمانی که مرد جوان بازداشت شد و تحت بازجویی قرار گرفت، او ابتدا سعی داشت سرنوشت همسرش را پنهان کند اما سرانجام به قتل ناخواسته اعتراف کرد. متهم با بیان جزئیات تکاندهنده گفت: «ما از قبل اختلاف داشتیم و شب تولد بچهها باز هم دعوا کردیم. فردای آن روز وقتی بچهها مدرسه رفتند، با هم دعوا کردیم و من عصبانی شدم. یک بند بادکنک که از شب قبل مانده بود را برداشتم و همسرم را با آن خفه کردم.»
اما عجیبترین بخش ماجرا مربوط به تلاش مرد برای مخفی کردن جسد است. او توضیح داد که چون نمیتوانست جسد را در روز از خانه خارج کند، آن را زیر تخت فرزندشان پنهان کرد و دو شبانهروز این راز هولناک را در سکوت نگه داشت. او گفت: «وقتی بچهها آمدند وانمود کردم که مادرشان فقط خانه را ترک کرده و احتمالاً چند روز دیگر برمیگردد.»
وقتی اعضای خانواده زن سراغ او را گرفتند، مرد جوان تصمیم گرفت گم شدن همسرش را به پلیس گزارش کند اما در پشت پرده برنامهای خطرناک داشت. در نهایت وقتی فرصت پیدا کرد، جسد را در پتو پیچید، روی دوش انداخت و با خودروی یکی از دوستانش به منطقهای در شرق تهران برد که پیشتر با همسرش آنجا را دیده بود و جسد را در آنجا دفن کرد.
پس از این اعترافات، بازپرس پرونده دستور داد جسد کشف و پرونده جنایی تکمیل شود. هم اکنون متهم تحت قرار قانونی بازداشت است و تحقیقات پلیس برای روشن شدن کامل ماجرا ادامه دارد.
گزارشی شنیدنی و تکاندهنده از اختلافات خانوادگی که به قتل و پوشاندن حقیقت ختم شد، داستانی که همچنان زوایای تاریکش در حال کشف شدن است و برای هر شنوندهای هشدار بزرگی درباره آسیبهای پنهان در زندگی مشترک به حساب میآید.
