خبر داغ حوادث امروز| تجاوز هولناک به تازه عروس کرجی در بیابان

در یکی از شبهای تاریک کرج، زن جوانی که تازه ازدواج کرده بود، پس از پایان شیفت کاری به همراه همکارش منتظر تاکسی بود تا به مترو بروند. به دلیل تاریکی هوا و عجله، وقتی خودروی پژوی سفیدی توقف کرد، هر دو سوار شدند اما همکارش زودتر پیاده شد و زن ۲۵ ساله در حال جستجوی تلفن همراهش بود که ناگهان مردی که در صندلی عقب نشسته بود به او حمله کرد.
او در شرح ماجرا گفت:
«با هم درگیر شدیم و من با پایم به شیشه کوبیدم که شکست. اما راننده با زور و تهدید سرم را زیر صندلی کشید و وقتی دستش را گاز گرفتم، کلاه پالتویم را روی سرم کشید و مرا پشت صندلی عقب مخفی کرد.»
پس از این، راننده و مرد دیگر با تلفن همراه خود تماس گرفتند و منتظر شخص سومی شدند که به آنها ملحق شود. آنها به جادهای فرعی و خاکی رفتند که خودرو در گل و لای گیر کرد. زن جوان در این فرصت مخفیانه تلفن همراهش را برداشت و با همسرش تماس گرفت و التماس کرد:
«تو را به خدا مرا رها کنید و آزارم ندهید.»
اما راننده متوجه شد و گوشی را از دستش گرفت. زن جوان هنگام فرار کفشهایش در گل فرو رفت و سه مرد شیطانصفت به طور وحشیانه او را مورد آزار قرار دادند و سپس متواری شدند. او تلاش کرد شماره پلاک خودرو را به خاطر بسپارد اما پلاک با گل پوشانده شده بود.
با اعلام موضوع به پلیس، تیمی از مأموران کلانتری ۱۲ چمران به محل اعزام شدند. زن جوان که به شدت مجروح و آسیب دیده بود، شکایت خود را ثبت کرد و همسرش نیز برای پیگیری به اداره آگاهی کرج مراجعه کرد.
رئیس پلیس آگاهی البرز، سرهنگ جواد صفایی، دستور تشکیل تیم ویژهای برای پیگیری پرونده را صادر کرد. مأموران با کمک زن جوان چهرهنگاری رایانهای از متهمان تهیه کردند و مسیر حرکت خودرو را دوباره بررسی کردند. دوربینهای مداربسته لحظه سوار شدن زن و همکارش به خودرو را ضبط کرده بودند و مشخص شد متهمان پیش از آن برای سوختگیری به پمپبنزین رفتهاند.
با شناسایی پلاک خودرو و محل زندگی مالک، هر سه متهم در جنوب تهران دستگیر شدند. راننده ۵۱ ساله که دارای سابقه کیفری مواد مخدر بود، در اعترافاتش گفت:
«من راننده بودم و دوستم زن جوان را با چاقو تهدید کرد. سپس در حوالی روستا او را مورد آزار قرار دادیم.»
دو همدست دیگر که ۲۸ و ۲۶ ساله و دارای سوابق کیفری هستند، اظهارات شاکی را انکار کردند، اما راننده بار دیگر در مواجهه حضوری با آنها اقرار به گفتههایش کرد.
شوهر زن جوان با ناراحتی گفت:
«وقتی همسرم را دیدم، او را نشناختم. صورتش زخمی و خونآلود، لباسهایش گلآلود و انگشتانش شکسته بود. چند ماه قبل ازدواج کرده بودیم و او همیشه به موقع به خانه برمیگشت. آن روز به خاطر تأخیر نگرانش شدم اما تلفن همراهش در دسترس نبود. تا اینکه وحشتزده تماس گرفت و صدای التماسش را شنیدم. سرگردان در خیابانها به دنبال او میگشتم و نمیدانستم کجا باید پیدایش کنم.»
این پرونده تلخ، بار دیگر ضرورت افزایش امنیت زنان در فضاهای عمومی و توجه ویژه به حمل و نقل عمومی را به جامعه گوشزد میکند. همچنین اهمیت واکنش سریع پلیس و همکاری خانوادهها در شناسایی و دستگیری مجرمان را برجسته میسازد.
