اعترافات بیشرمانه 4 پسر شیطانصفت برای حبس کردن 2 دختر که به مرگ یکی از آنها ختم شد + جزئیات

در ماجرایی که افکار عمومی را شوکه کرده، چهار پسر جوان به اتهام حبس غیرقانونی دو دختر و مرگ یکی از آنها در مشهد، مقابل قاضی قرار گرفتند و جزئیات حادثه را بازگو کردند. این گزارش، روایت کامل اعترافات متهمان و روند رسیدگی قضایی را ارائه میدهد.
صبح روز گذشته، چهار جوان با نشانههایی از خودزنی و خالکوبیهای متعدد بر بدنشان، برای پاسخگویی درباره حادثهای که به مرگ یک دختر ۲۰ ساله انجامید، مقابل قاضی دکتر صادق صفری حاضر شدند. این دختر به همراه دوستش وارد خانهای در خیابان توس ۴۱ مشهد شده بود که به محل وقوع حادثه بدل شد.
«نیما»، متهم ۲۲ ساله و شاغل در حرفه کاشیکاری، در جریان بازپرسی اظهار داشت:
«شب قبل قرار بود صدرا دو دختر به نامهای "سیتا" و "ف-ف" را برای دورهمی به خانه ما بیاورد که نشد. به همین دلیل شب به خانه صدرا رفتم و صبح روز بعد با هم به توس ۴۳ رفتیم. صدرا، سیتا را به خانه آورد و من با موتورسیکلت دنبال "ف-ف" رفتم، اما او نیامد. بعد از مدتی "ف-ف" با تماس سیتا آمد. در آن زمان من به او دست زدم که ناراحت شد و به سینهام ناخن کشید.
در حالی که محمد و امیر هم به خانه آمده بودند، من در را قفل کردم. چون آنها مقاومت میکردند، سیتا، "ف-ف" را به اتاق کشاند تا با او صحبت کند. من به بالکن رفتم تا مراقب باشم خودشان را پرت نکنند، اما محمد دستم را گرفت و به پذیرایی کشاند. ناگهان با صدای جیغ متوجه شدم سیتا هنگام فرار از بالکن سقوط کرد و "ف-ف" هنوز آویزان بود که او را بالا کشیدم و سپس فرار کردیم.»
امیر، متهم دیگر، در بازجویی به قاضی ویژه قتل عمد مشهد گفت:
«سیتا و "ف-ف" که در پارک معراج بودند، همراه صدرا و نیما به منزل پدر نیما رفتند، چون خانواده نیما به شهرستان رفته بودند. بین آنها درگیری شد و نیما با من تماس گرفت تا برایشان سیگاری (مواد مخدر) ببرم. من رفتم و پانزده دقیقه بعد محمد هم آمد. وقتی به طبقه چهارم رسیدم، نیما در را باز کرد تا وارد شوم و دوباره قفل کرد تا دو دختر نتوانند فرار کنند. او گوشیهایشان را هم گرفته بود تا با پلیس تماس نگیرند.
سیتا و "ف" که دیگر نمیتوانستند در برابر اصرارهای نیما مقاومت کنند، برای گفتگو به اتاق رفتند. از رفتارشان فهمیدم قصد فرار دارند. سیتا از من خواست دیگران را از خواستهشان منصرف کنم، اما به او گفتم شما رفتوآمدتان با دیگران است، حالا که به چنگ اینها افتادهاید من چه کاری میتوانم بکنم؟! با این حال به نیما گفتم مراقب باشد، شاید خودشان را از بالکن پایین بیندازند. ناگهان با فریاد جیغ به اتاق دویدیم که سیتا افتاده بود و "ف" را بالا کشیدیم. چون خیلی ترسیده بودیم، من و صدرا با موتور و نیما و محمد با پراید مادر محمد فرار کردیم.»
در جریان بازپرسی، قاضی ویژه قتل عمد پرسید: چرا بعد از مواجهه با پیکر خونآلود سیتا او را به مرکز درمانی نبردید یا با اورژانس تماس نگرفتید؟
متهم پاسخ داد: «ترسیده بودیم. اول خواستم کمک کنم اما مردم گفتند دست نزنید، من هم سوار موتور صدرا شدم و فرار کردم.»
صدرا، متهم ۱۸ ساله که پیشتر با سیتا آشنایی داشت، در دادسرا گفت:
«وقتی به خانه پدری نیما رفتیم، بین او و "ف" درگیری شد و بعد مشغول مصرف مواد مخدر بودیم. دختران از برقراری ارتباط خودداری کردند و ادامه ماجرا همان است که دوستانم شرح دادند.»
محمد، آخرین متهم و شاغل در تعویض روغنی، در بازجویی گفت:
«در حال مسافرکشی با پراید بودم که مادرم را به خانه رساندم. نیما تماس گرفت و گفت به خانه ما بیا که با دختری دعوا کردهام و مرا زده است. وقتی رسیدم، دخترها گریه میکردند و نیما هم در را قفل کرده بود چون نمیخواستند به خواسته نیما تن بدهند. سیتا "ف" را به اتاق کشاند تا او را راضی کند اما قصد فرار از بالکن را داشتند که حادثه رخ داد.»
در ادامه، قاضی ویژه پروندههای جنایی پرسید: چرا مانع دوستانتان نشدید؟
متهم پاسخ داد: «قصد داشتم مانع شوم اما نیما گفت کسی واسطه نشود، حتی مجازات آدمربایی را هم به جان خریدهام!»
پس از اتمام جلسه بازپرسی و صدور قرار قانونی، متهمان به زندان منتقل شدند تا تحقیقات بیشتری درباره ابعاد این پرونده صورت گیرد.
در پاسخ به این پرسش که متهمان با چه اتهاماتی روبهرو هستند، قاضی ویژه قتل عمد مشهد گفت:
اتهامات مشارکت در تسبیب در قتل عمدی زن مسلمان و صدمات غیرموثر در مرگ دختر جوان در ماه حرام، مشارکت در توقیف و حبس غیرقانونی اشخاص و خودداری از کمک به مصدوم در معرض خطر جانی با وجود فراهم بودن امکان کمک به وی به همه متهمان این پرونده تفهیم شده است. اما پسر صاحبخانه (نیما)، علاوه بر اتهامات مذکور، با اتهام فراهم کردن موجبات فساد و فحشا از طریق دعوت دوستانش به برقراری روابط نامشروع و غیراخلاقی نیز روبهرو شده است.
