جستجو در سایت

1404/04/28 12:10
سکانس خنده دار فیلم مارمولک | فیلم مارمولک | پرویز پرستویی در فیلم مارمولک

خنده تا اشک با سکانس بی‌نظیر پرویز پرستویی در فیلم مارمولک

سکانسی خنده دار از فیلم مارمولک را با هنرنمایی پرویز پرستویی مشاهده میفرمایید.

سکانس خنده‌دار و بی‌نظیر پرویز پرستویی در فیلم مارمولک هنوز هم جزو به یادماندنی‌ترین لحظات سینمای ایران است که هر بار تماشای آن لبخند به لب میلیون‌ها نفر می‌آورد. در این سکانس جذاب، پرویز پرستویی با بازی بی‌نظیر و طنز ناب خود، از دیوار صاف هم بالا می‌رود و صحنه‌ای فراموش‌نشدنی خلق می‌کند که هنوز در خاطر هواداران فیلم مارمولک باقی مانده است.فیلم مارمولک که به کارگردانی داریوش Mehrjui ساخته شده، یکی از شاهکارهای کمدی اجتماعی سینمای ایران به شمار می‌رود. پرویز پرستویی با ایفای نقش در این فیلم، توانسته است توازن فوق‌العاده‌ای میان طنز و پیام اجتماعی برقرار کند. سکانس بالا رفتن از دیوار صاف نمونه‌ای از استعداد بی‌نظیر این بازیگر در خلق لحظات خنده‌دار و در عین حال معنادار است.از زمان پخش فیلم مارمولک، این سکانس به شدت در بین مردم محبوب شده و حتی در شبکه‌های اجتماعی نیز بارها بازنشر شده است. جایی که بازی متفاوت و طنزآمیز پرویز پرستویی، همراه با دیالوگ‌ها و حرکات بدنی خاص او، مخاطبان را به وجد آورده و نشان داده که چگونه بازیگری می‌تواند با کمترین امکانات، حداکثر تأثیر را بگذارد.علاقه‌مندان سینما و طرفداران پرویز پرستویی معتقدند که فیلم مارمولک به دلیل همین سکانس‌های جذاب و بازی خیره‌کننده بازیگرانش، توانسته جایگاه ویژه‌ای در تاریخ سینمای کمدی ایران پیدا کند. این فیلم به خوبی نشان داده که طنز نه تنها وسیله‌ای برای سرگرمی، بلکه راهی برای نقد و بررسی مسائل اجتماعی است.در نهایت، هر بار که صحبت از فیلم مارمولک می‌شود، نمی‌توان از سکانس خنده‌دار و بی‌نظیر پرویز پرستویی چشم پوشید. سکانسی که به یادگار مانده و همچنان هواداران سینما را با حس خوشایند و لبخندی بزرگ روبه‌رو می‌کند. این سکانس نشان می‌دهد که سینمای خوب و بازیگری ناب چگونه می‌تواند فراتر از زمان و مکان، در دل‌ها جا باز کند.

فیلم سینمایی مارمولک ، رضا مثقالی (پرویز پرستویی) معروف به رضا مارمولک دزد سابقه داری است که بارها دستگیر و زندانی شده، اما در آخرین دستگیری، اتهام او سرقت مسلحانه‌است. رضا در حادثه‌ای مجروح شده و به بیمارستان خارج از زندان منتقل می‌شود. در آنجا لباس یک روحانی بیمار را می‌رباید و در لباس روحانیت موفق به فرار از زندان می‌شود. او با مصونیتی که در لباس تازه پیدا کرده به یک شهرک مرزی می‌رود تا از طریق و با گذرنامه جعلی از کشور خارج شود اما به دلایلی با یک روحانی دیگر اشتباه گرفته می‌شود و...

خبرنگار 2

captcha image: enter the code displayed in the image