همسرم را کشتم، چون خانه را میخواست! روایت مردی که از چوبه دار نجات یافت

ماجرای یک درگیری خونین خانوادگی در شهریور سال گذشته به وقوع پیوست؛ زمانی که یک تماس تلفنی با مرکز فوریتهای پلیسی از وقوع قتلی در یکی از محلههای جنوب تهران خبر داد. مأموران بلافاصله راهی محل حادثه در منطقه اتابک شدند.
یکی از ساکنان ساختمان که با پلیس تماس گرفته بود، درباره جزئیات ماجرا به مأموران گفت: «یکی از همسایههایمان به نام محمود، که مردی میانسال است، با همسرش مریم مشاجره داشت و ناگهان او را در حیاط مجتمع با چاقو مورد حمله قرار داد. بعد از آن نیز از محل متواری شد.»
پس از بررسیهای اولیه و اظهارات شاهدان، جسد زن میانسال با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد و تیم پلیس تحقیقات برای شناسایی و بازداشت مرد مهاجم را آغاز کرد.
مأموران، چند ساعت بعد از وقوع قتل، موفق شدند محمود ۵۳ ساله را در محله خاوران شناسایی و دستگیر کنند. او در مراحل اولیه بازجویی، با پذیرش مسئولیت قتل، انگیزه خود را اختلافات قدیمی با همسرش عنوان کرد.
این مرد در شرح واقعه گفت: «حدود سی سال پیش با مریم ازدواج کردم، اما از همان ابتدا رابطهمان پر از تنش بود. بارها تصمیم به جدایی گرفتیم، اما با دخالت اقوام و بهویژه به خاطر دخترانمان، هر بار منصرف شدیم. تا اینکه حالا که بچهها بزرگ شدهاند، تصمیم جدیتری برای طلاق گرفتیم. اما همسرم به تازگی شرط گذاشت که ابتدا باید خانه را به نامش کنم تا راضی به طلاق شود. من با این خواسته مخالفت کردم و همین باعث شدت گرفتن مشاجره شد.»
او ادامه داد: «روز حادثه، باز هم همین بحث تکرار شد. مریم گفت که اگر خانه را به نامش نزنم، طلاقی در کار نیست. وقتی مخالفت کردم، شروع به ناسزا گفتن کرد و من که دیگر کنترل اعصابم را از دست داده بودم، چاقویی از آشپزخانه برداشتم. مریم فرار کرد و به حیاط مجتمع رفت. من هم دنبالش رفتم و ضربهای به سینهاش زدم. همان لحظه پشیمان شدم و فرار کردم. باور کنید قصد کشتنش را نداشتم. فقط یک لحظه عصبانیت بود که کار دستم داد.»
با اعتراف صریح متهم و تکمیل تحقیقات میدانی، او برای بازسازی صحنه جرم به محل حادثه منتقل شد. سپس با صدور کیفرخواست، پرونده به شعبه ۱۰ دادگاه کیفری یک استان تهران ارجاع شد.
پیش از آغاز جلسات دادگاه، دو دختر مقتول در اقدامی غیرمنتظره با حضور در دادگاه اعلام کردند که از قصاص پدرشان صرفنظر میکنند. آنها در توضیح تصمیم خود چنین گفتند:
«تا جایی که یادمان میآید، پدر و مادرمان همیشه با هم اختلاف داشتند. اما هرگز فکر نمیکردیم روزی پدرمان چنین کاری بکند. با وجود این، اکنون که مادرمان را از دست دادهایم، نمیخواهیم با اجرای حکم قصاص، پدرمان را نیز از دست بدهیم. ما از حق قانونی خود گذشت میکنیم.»
با اعلام این رضایت بیقید و شرط از سوی اولیای دم، حکم قصاص از دوش متهم برداشته شد. با این حال، او همچنان باید برای پاسخگویی به جنبه عمومی جرم، در دادگاه حاضر شود.
این پرونده، بار دیگر اهمیت رسیدگی جدی به اختلافات مزمن زناشویی، مشاورههای خانوادگی، و نقش کنترل خشم در روابط نزدیک را یادآور میشود. در حالی که یک تصمیم ناآگاهانه در لحظهای بحرانی، میتواند سرنوشت چند نفر را برای همیشه تغییر دهد.